دلنوشته دکتر مهدی جهانگیری ریاست محترم گروه مالی گردشگری در مورد حادثه دلخراش معدن طبس:

پدرم معدنکار بود. معدنی در دل کویر تفتیده و سوزان جنوب. جایی که عمود آفتاب در تابستان، زمینش را به کوره آتشی مبدل می کرد که از دهان سُرخش تا جایی که چشم ما کار می کرد، هُرم گرما بیرون می زد و البته موج هایی از سرابِ تمام نشدنی که گاهی من و بچه های همسایه، ساعتها در پی آن ها می دویدیم…

هر روز صبح اما این مرحوم پدرم بود که با همان لبخند معنادار و همیشگی، آماده رفتن به محل کارش در آن گرمای وحشتناک می شد، نگاه نگران و دعای صبحگاهی مادر هم، بخشی ثابت از این مراسم هرروزه بود. در نگاه ما بچه های معدنکار، پدرانمان قهرمانان بزرگی بودند که به نبرد اژدهای خیالی مان می رفتند. موجودی که از تعدادی از بچه ها شنیده بودیم در دل زمین خانه دارد و گرسنه که می شود به هیچ کس رحم نمی کند و به همین دلیل کارکنان معدن را می خورد.

به هر شکل شنیدن خبر دلخراش و ناگوار جان باختن کارگران معدن طبس، آن هم در حالی که تحولات نسل چهارم صنعت در دنیا در حال وقوع است و اغلب معادن در دنیا همسو با این تغییرات تکنولوژیک در حال بروزرسانی زیرساخت های ایمنی، سلامت و فنی خود هستند، دل انسان را به درد و اشک انسان را درمی آورد و اینکه آن اژدهای خیالی ما در کودکی که در حقیقت همان اژدهای ناکارآمدی و سوء مدیریت است تا کی باید قربانی بگیرد.

چیزی نمی توان گفت جز اظهار تاسف و ابراز تسلیت به حضور خانواده معزز این بزرگمردان شریف و آرزوی شفای عاجل همه آسیب دیدگان حادثه. کاش در برنامه های ما درک اهمیت جان انسان ها به ویژه آنها که در اعماق تاریک زمین به دنبال کسب روزی حلال و نور زندگی برای فرزندان و خانواده خود هستند، در اولویت باشد و فراموش نکنیم بیش از هر چیز دیگری اسباب بزرگیِ یک جامعه، سرمایه انسانی آن است.